از نظر اسلام ، امر به معروف و نهى از منکر در انجام امور واجب و ترک محرمات بر همه مسلمانان ـ بر اساس شرایط و ضوابط آن ـ واجب است ، و در انجام امور مستحب و ترک مکروهات ، مستحب است .
ضمناً وجوب امر به معروف و نهى از منکر چهار شرط دارد :
1ـ معروف و منکر را بشناسد
2ـ احتمال تأثیر
3ـ براى آمر و دیگر مؤمنین مفسده جانى ، عرضى و مالى نداشته باشد
4ـ گناهکار بر بر گناه خود اصرار داشته باشد
اما شیوه ها:
آیه 34 سوره نساء سلسله مراتب امربه معروف و نهی از منکر را بیان می کند
ابتدا از پند و نصیحت شروع مى شود و به صورت بى اعتنایى ، تنبیه ابتدایى و.. .بالاخره به مراحل سخت تری مثل مجازات می رسد
اما این که آسان ترین مرحله و شیوه هاى برخورد اولیه چیست و چگونه باید این کار را شروع کرد و بدان پرداخت ، آیاتى در قرآن وجود دارد که آنها را بازگو مى کند
1.خیرخواهى : آمر و ناهى باید خیرخواه شخص نصیحت شونده باشد و چنانچه در کلام ـ و اگر بتواند در عمل ـ خیرخواهى خویش را بروز دهد ، اثرى به مراتب بیشتر خواهد داشت (اعراف ، 68)
2.جدال احسن : با حکمت و اندرز نیکو به راه پرورگارت دعوت کن ، و با آنها به طریقى که نیکوتر است ، استدلال و مناظره نما . پروردگار تو از هر کسى بهتر مى داند که چه کسى از طریق او گمراه شده و چه کسانى هدایت یافته اند .(نحل ، 125)
حکمت ، به معناى دانش و منطق و استدلال
موعظه نیکو ، استفاده از عواطف انسانهاست ; چرا که موعظه و اندرز ، بیشتر جنبه عاطفى دارد که با تحریک آن مى توان بسرعت به نتیجه مطلوب رسید .
جدال احسن ، در صورتى است که حق ، عدالت ، امانت و صدق و راستى بر آن حکومت کند و از هرگونه جسارت ، توهین ، تحقیر و.. . پرهیز شود .
3.قاطعیت در گفتار : آمر و ناهى باید در سخن خود قاطع باشد ; اشتباه نکنید قاطعیت با ملایمت و جدال احسن منافاتى ندارد .
4.گفتار با کردار مطابق باشد : قول و فعل آمر و ناهى باید مطابق هم باشد تا مصداق آیه شریفه 44 ، بقره قرار نگیرد که مى فرماید : آیا مردم را به نیکى امر مى کنید و خودتان را فراموش مى کنیدخود آن را ترک مى کنید.. رطب خورده منع رطب چون کند.
5.رهنمودهاى روان شناسى : روان شناسان ، با استفاده از تجربه به نکاتى در زمینه هدایت و پرورش و چگونگى و راهبردهاى آن رسیده اند که آگاهى از آنها در پیشبرد تکریم شخصیت مخاطب مؤثر است . قبل از برخورد و نصیحت ، مى توان نکات مثبتى از اخلاق ، درس ، ورزش و.. . را از مخاطب به زبان آورد و وى را به خاطر آن تمجید کرد ; آنگاه تذکر داد که چنین شخصیتى (مثلاً در رتبه علمى و یا سطح ورزشى ) شایسته نیست چنین کار ناپسندى را مرتکب شود و.. . .