گفت: من زبان عربی را نمی فهمم آیا می توانم قرآن را به زبان فارسی بخوانم؟
کفتم:هدفت از این کار چیه؟
گفت: می خواهم درکم نسبت به قرآن زیاد بشه
وقتی فارسی می خوانم درکش می کنم
گفتم: واقعا قرآن را به فارسی میفهمی؟!
گفت: بالاخره زبان فارسی زبان مادری ما است
گفتم: ببخشید شما همین الان به متن هایی مثل مثنوی؛ شاهنامه؛ کلیات حافظ و... مراجعه می کنید همه اونها رو درک می کنید ؟!
گفت : معلومه که نمی فهمم اما این چه ربطی به قرآن داره؛ مخاطب قرآن همه مردم هستند قرآن کتاب هدایت همه مردمه پس باید مردم همه اش رو بفهمند.
گفتم: حرفی نیست اما شما فکرمی کنید همین الان عرب زبان ها به قرآن مراجعه می کنند همه اش را می فهمند نه تنها الان زمان نزول قرآن هم بعضی از عرب ها بسیاری از آیات را درک نمی کردند گاهی می بینید ابن عباس می گوید من معنای فاطرالسماوات را نمی دانستم میان طایفه ای از عرب ها رفتم دیدم چاه را که
می کنند می گویند فطرت البئر .
علی رغم این که عرب ها در همان عصر نزول قرآن زندگی می کردند و با شأن نزول آیات آشنا بودند .
به همین خاطره که خداوند در همین قرآن می فرماید:
َأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ ( سوره نحل آیه 44) ما قرآن را به سوی تو ( ای پیامبر) نازل کردیم تا آن چه را برای آنان فرستادیم برایشان بیان کنی
یعنی قرآن نیاز به توضیح داره این طور نیست که هر کس به قرآن مراجعه کرد آن را بفهمد نیاز به مبین دارد گذشته از این که مواردی در قرآن وجود دارد که آن ها را هم پیامبر و فرزندانش برای ما بگویند
گفت: در مورد پیامبر قبول دارم اما دیگر از قرآن و پیامبر نمی شود جلو تر رفت
گفتم خود قرآن فرموده:
َمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ؛ آنچه را پیامبر برای شما آورد بگیرید و آن چه شما را از آن نهی کرد از آن دوری جویید
مگر همین قرآن نفرموده :
ُقل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى ؛ ( ای پیامبر ! بگو من از شما مزد رسالت نمی خواهم جز این که از شما می خواهم نسبت به اهل بیت مودت داشته باشید .
ادامه رو اینجا هم می توانید بخوانید
مگر همین پیامبر نفرمود: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا
من در میان شما دو شیی گرانبها را گزاردم قرآن و اهل بیتم این هر دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا این که بر من سر حوض کوثر وارد شوند مادامی که به هردوی این ها تمسک جویید هرگز گمراه نخواهید شد
بعد قرآن فرمود:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ ( نساء 59)
ای مومنان از خدا و رسول خدا و اولو الامر خودتان ( اهل بیت فرمودند ما اولی الامر هستیم) اطاعت کنید
و مگر.............................
با وجود همه این ها سخن اهل بیت را قبول ندارید ؟!!
چطور ما سخن دانشمندان دنیا را قبول داریم و با جان و دل می پذیریم چطور گاهی می خواهیم به سخنرانی خود کلاس بدهیم از سخنان اندیشمندان غربی ووو استفاده می کنیم اما به امیرالمومنین که می رسیم به امام صادق که می رسیم به امام باقر که می رسیم شرم می کنیم !!!!
در حالی که چندی پیش توی خبر ها آمده بود در ظاهرا یونان برای اولین بار بخش حکمت های نهج البلاغه به زبان آن ها چاپ شده بود و یکی از پرفروش ترین کتاب های آنان شد
اصلا من معتقدم همین نهج البلاغه را اگر به زبان یکی از کشورهای اروپایی چاپ کنیم فقط نویسنده آن را برداریم به عنوان یک نویسنده ناشناس منتشرش کنیم یکی از پرطرفدارترین کتاب ها خواهد بود چرا ما با این گوهر های دم دستمان اینگونه برخورد می کنیم .
بگذریم خیلی طولانی شد
خلاصه کلام این که درک و فهم قرآن با ترجمه به دست نمی آید چون
گفت: این ها را قبول کردم قرآن نیاز به تفسیر دارد اما من خودم مطالعه می کنم چرا باید حرف یک عده خاص را قبول کنم ؟
گفتم : شما نیاز نیست حرف کسی را قبول کنی خودت برو همه علوم مورد نیاز برای تفسیر قرآن را فرا بگیر و خودت قرآن را تفسیر کن
اما چاره ای نداری که این وسط حرف عده ای را بپذیری چون یکی از نیازمندی ها آشنایی با آرای مفسران پیشین است خواه ناخواه باید سراغ آن ها رفت .
گفت : نمی خواهم سراغ عده ای خاص بروم می خواهم خودم .....
گفتم این جا دیگر سخن منیت است شما امر دایر است بین این که حرف خودت به تنهایی را بپذیری یا سخن عده ای زیاد که سال ها زندگی خود را پای مطالعه این مباحث صرف کرده اند و ریش خود را در این راه سفید کرده اند
گفت: من خودم درست می فهمم نیازی به دیگران ندارم
گفتم : ببینید عقل چه می گوید : انتظار نداشته باش من هم حرف شما را بپذیرم چون شما یک نفر هستی و آن ها جمع زیاد و همواره عقل به من می گوید تجربه چندین ساله گروهی قطعا ارزشش از تفکرات یک فرد خاص بیشتر است پس امردایر است بین این که حرف یک نفر را بپذیریم و حرف گروهی مفسر را کنار بزنیم یا بالعکس
گفت: ممکن است گروه تبانی بر کذب کرده باشند
گفتم : اگر گروه تبانی بر گذب داشته باشند و نباید پذیرفت یک نفر که ممکن است آرا و افکار شخصی خود را بخواهد بر مردم تحمیل کند بیشتر در معرض کذب است باز ترجیح با گروه است
گذشته از همه این ها شما در کار های روزمره خود نه تنها به گروه گاه به سخن یک نفر هم اعتماد می کنی و اگر چنین رویه ای نداشته باشی نمی توانی زندگی کنی سنگ روی سنگ بند نمی آید در بیشتر کارهای روزمره مان به سخن یک نفر اعتماد می کنیم به پزشک متخصص مراجعه می کنیم هر نسخه ای که پیچید بدون چون و چرا عمل می کنیم و... بله اگر بیماری خاص باشد نظر پزشک به کمسیون می رود منتظر رای گروه پزشکان می مانیم هر چه نظر دادند مورد استناد ما است و.....