ماجرایی که براتون می خوام بگم کمی طولانی و خلاصه یه منبر تمام عیاره بنابراین تصمیم گرفتم چهار قسمتش کنم هر روز یه قسمتشو براتون تعریف کنم:
بخش اول:
یادم نمیره نمایشگاه جوان در اصفهان برپا شده بود کنار پل شهرستان توی غرفه پای کامپیوتر بودم آماده پاسخدهی دوتا دخترخانوم حدود 15 ساله که مانتوهای نسبتا بلند و گشادی به تن داشتند وارد شدند من فورا بلند شدم بهشون سلام کردم عادتم بر این بود که حتی اونایی که از ما فاصله می گرفتند رو تحویل بگیرم چون بعضی توی ارتباط با مذهبی ها احتیاط می کنند بعضی ها هم که با اخم با ما برخورد می کردند.
اونا همینکه سلام منو شنیدند فوری جواب دادند مثل اینکه منتظر بودند که به گونه ای سر صحبت رو با من باز کنند .
با یه حالت اعتراض اومدند جلو مثل طلبکارها یکی شون رو کرد به من و گفت : می شه یه سئوال بپرسم؟
_ بله بفرمایید کار من همینه.
_ کی گفته که حضرت فاطمه زهرا (س) چادر سرش می کرده اصلا شما از کجای قرآن می گید باید زنها چادر به سر کنند و حجابشون چادرباشه؟
_ فوری جواب دادم : منظورتون از چادر همین چادرهایی است که زنهای ایرونی بر سر می کنند دیگه ؟
_ آره همینها رو می گیم .
_ کسی همچی حرفی نزده این چادر مال ایرونی ها است رسم زنهای ایرونیه, عرب ها برای خودشون پوشش مخصوص داشتند و دارند البته با توجه به آیه 31 سوره نور استفاده می شه که بعضی از زن های عرب دوران پیغمبر روی سرشون یه نوع روسری مینداختند که هم گوش هاشون پیدا بود و هم گردنشون و کمی از سینه هاشون بعد قرآن دستور داد «ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن» خُمُر در زبان عربی به یقه یا گریبان و گاه هم به بالاتنه اطلاق می شه
زن ها باید مقنعه هاشونو روی گریبان شون بیندازند تا گوش هاشون و گردنشون و سینه هاشون پوشیده بشه .
بنابراین اگه کسی طوری لباس بپوشه که تمام بدنش پوشیده بشه به او می گن حجاب داره تنها جایی که فقها اجازه دادند زنها باز بزارند دست ها تا مچ و قرص صورته.
منتظر ادامه ماجرا باشید