یادم می آید بعضی کاندیداهای مجلس شورای اسلامی برای این که رای بیشتر بیاورند توی تبلیغاتشون از آبادانی شهرخودشون و از این حرفها می زدند اما غافل از این که بابا کار نماینده مجلس این جور چیزها نیست نماینده مجلس کارش قانون گذاری برای کل یک مملکت است اما حالا از بحث بسیار مهم خبرگان رهبری که بگذریم که من فکر نمی کنم مردم تو این زمینه سیاسی فکر کنند بلکه بیشتر به دانش تدین و تقوای فرد نگاه می کنند
بحث شوراها مطرحه این افراد فقط باید درباره شهر فکر کنند اینها هستند که شهرداران را انتخاب می کنند احیانا مسئولان شهر را و... بالاخره آبادانی شهر به دست شورای یه شهره پس این یکی برای حل مشکلات شهرها خیلی اهمیت داره.
راستی شما فکر می کنید قرآن درباره صلاحیت افراد موردانتخاب چه نظری دارد؟!
مرورى به آیاتى که درباره انتخاب افراد از سوى خداوند یا پیشوایان معصوم(علیهم السلام) آمده، ما را به این مطلب رهنمون مى سازد که در انتخاب افراد در هر جایى مسلمان باید صلاحیت افراد و تعهد آنان را ملاک قرار دهد.
در داستان انتخاب طالوت در قرآن آمده است، برخى انگیزه هاى غیر الهى، مانند نَسَب عالى و ثروت فراوان را ملاک انتخاب فرمانده و رهبر مى دانستند; «قَالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَال;(بقره،247) گفتند: چگونه او بر ما حکومت کند با این که ما از او شایسته تریم و او ثروت زیادى ندارد»، ولى پیامبرشان در مورد انتخاب طالوت به آنان گفت: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَـهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ یُؤْتِى مُلْکَهُ مَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَ سِعٌ عَلِیمٌ;(بقره،247) خدا او را بر شما برگزید و او را در علم و ]قدرت[ جسم وسعت بخشیده است.»
از این آیه و روایاتى که تعصب هاى قبیله اى و گروهى و هواى نفس را در انتخاب افراد به شدت مذمت مى کند، فهمیده مى شود، امت اسلامى، در انتخابات دو وظیفه بسیار حساس بر عهده دارد که اگر آن ها را رعایت نکند، وظیفه دینى خود را انجام نداده و در پیشگاه خداى متعال مقصر است.
وظیفه اول: فردى را که مى خواهد انتخاب کند، تنها براى رضاى خدا و مصلحت امت اسلامى انتخاب نماید و در انتخاب او هیچ انگیزه اى، غیر از انتخاب اصلح که تنها راه حاکمیت صالحان است نداشته باشد.
وظیفه دوم: منتخب خود را به طور کامل شناخته و او را در دیانت و صداقت، امتحان کرده باشد و میزان کارایى او را براى کارى که انتخاب مى کند بداند. چنان که در قرآن کریم آمده است: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الاَْمَـنَـتِ إِلَى أَهْلِهَا;(نساء،58) خدا به شما فرمان مى دهد که امانت ها را به صاحبانشان بازگردانید». امروز، اداره جامعه اسلامى، امانتى است که از سوى مردم به مسئولین سپرده مى شود، لذا وظیفه مردم است این امانت را به کسانى که اهلیت و صلاحیت دارند بسپارند.
حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز در ضمن آیین نامه حکومتى که براى مالک اشتر مى نویسد به او مى فرماید: بخیل را در مشورت کردن دخالت نده که تو را از نیکوکارى باز مى دارد و از تنگدستى مى ترساند. ترسو را در مشورت دخالت نده که در انجام کارها روحیه تو را سست مى کند. حریص را نیز در مشورت دخالت نده که حرص را با ستمکارى در نظرت زینت مى دهد...بدترین وزیران تو کسى است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده و در گناهان آنان شرکت داشته، پس مبادا چنین افرادى محرم راز تو باشند...تو باید جانشینانى بهتر از آنان داشته باشى که قدرت فکرى امثال آنان را داشته، اما گناهان و کردار زشت آن ها را نداشته باشند. کسانى که ستمکارى را بر ستمى یارى نکرده و گناهکارى را در گناهى کمک نرسانده باشند.
پی نوشت:
1. ر.ک: تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازى و دیگران، ج 2، ص 247، دارالکتب الاسلامیه
2. ر.ک: انتخابات از نظر اسلام و قانون اساسى، یحیى سلطانى، ص 77، نشر ماهنامه پاسداراسلام
3. نهج البلاغه، نامه 53.