برخی از افراد وقتی با معنای عدالت برخورد می کنند تصورشان از عدالت این است که همه مخلوقات بایستی یکسان آفریده شوند و میان افراد هیچ تفاوتی نباید باشد از این رو وقتی در جامعه با تفاوت های انسان ها مواجه می شوند از خود می پرسند راز این تفاوت ها در چیست؟چرا برخی از بهره هوشی بیشتر و برخی کمتر برخوردارند, برخی را خداوند نعمت های بیشتر عنایت کرده برخی کمتر و.....؟
این پرسش اگر چه مهم است اما نخست خواننده گرامی را به کتاب هایی که در این زمینه نگارش شده ارجاع می دهم یکی از روان ترین آن ها کتاب عدل الهی شهید مطهری است در پاسخ به این پرسش ابتدا لازم است مفهوم اصلى و دقیق عدل روشن شود تا در قضاوت دچار خطا و اشتباه نشویم .یک بار دیگر بر معانی عدل مروری می کنیم:1. موزون بودن 2. تساوى ونفى هرگونه تبعیض 3. رعایت حقوق افراد و حق هرصاحب حقى را به وى دادن 4. رعایت استحقاقها در افاضهء وجود و ملاحظهء قابلیت موجودات در افاضهء نعمت هاى وجودى وکمالى الهى .
رعایت این توازن و تناسب خواه ناخواه مستلزم برخى تبعیضها است.
تساوی هم قطعا مطلق نخواهد بود و چنین تصورى در مورد خداوند نه معقول است و نه مقبول .تساوى مطلق در درونش تناقض است چرا که به نفى عدل منجر خواهد شد.
معناى سوم هم ناظر به مفهوم بشرى عدل است و درمورد ذات مقدس بارى تعالى معنى ندارد. از سؤال مورد نظر نیز چنین بر مى آید که گویا عدل در ذهن ایشان تعریفى غیر از سه مورد فوق نداشته و حال آنکه معنى چهارم تعریف دقیقتری از عدل ارائه می کند .
ضمن تشکر از این که برخی از دوستان دعوت من را اجابت کردند
راستی آیا تابه حال فکر کردید که :
وجود افراد ناقص الخلقه و عقب مانده های ذهنی و مانند آن ها در میان مخلوقات خدا وند آیا با عدالتش منافاتی ندارد؟
جوابش این که :
خداوند متعال ، نظام آفرینش را براساس علم و حکمتش ، نظام علّى و معلولى و سببى و مسببى قرار داده است ; به این معنا که براى هر حادثه و پدیده اى در عالم ، علتى وجود دارد، و هر علتى نیز معلولى مختص به خود دارد; مانند آتش که سبب گرما، و نور که سبب روشنایى هستند، و هیچ معلولى از علت خود و هیچ علتى هم از معلول خود جدا نیست . نمى شودآتش باشد; ولى نسوزاند.
در مورد ناقص الخلقه ها به تجربه علمى ثابت شده و در روایات هم آمده است که انعقاد نطفه در حال مستى , دوران قاعدگی,درحال مسمومیت غذایى , دلهره و... آثار سویى روى نوزاد مى گذارد و همان گونه که آتش سوزنده است ، چه انسان بداند و چه نداند هر غذا و روحیه اى هم اثر ذاتى و طبیعى خود را دارد; چه والدین و افراد دیگر از آن آگاه باشند و چه آگاه نباشند; مگراینکه چیز دیگرى مانع اثر گذارى آن شود یا اثر آن را خنثى کند; بنابراین هر یک از کَرى ، کورى ، فلجى و. . . علت خاصى داردکه تغذیه هاى ناصحیح ، نسل هاى گذشته ، افراد جامعه و ارادهء پدران و مادران در آن مؤثر بوده و باعث شده این گونه افراد درجامعه پیدا شوند. و این مسأله در این موارد، نوزادان بى گناهند و خداوند نیز منزه است . علت آن والدین و کسانى هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه در تحقق آن ها نقش داشته اند این اثر ذاتى و بازتاب عمل آنهاست .
ادامه دارد...
دوستان :
همچنان منتظر عضویت شما در گروه پرسمان قرآنی هستم .
ب) عدالت بر دو قسم است: فردى و اجتماعى.
عدالت فردى یعنی شخص خود را در قید و بند دستورات شریعت نگه دارد و به اخلاق اسلامى، پاى بند کند.
عدالت اجتماعى یعنی نسبت به دیگران به انصاف عمل کند و درباره کسى ستم روا ندارد. این ویژگى بیشتر به زمامداران و سردمداران حکومت مربوط مى شود. جنبه اجتماعى عدالت آن قدر مهم است که پیامبر بزرگوار اسلام درباره آن فرمود: پست ترین و بى مقدارترین مردم نزد خداوند کسى است که مسئولیت امور مسلمین را بر عهده گیرد و در میان آنان به عدل و داد رفتار ننماید.
اما عوامل انحراف:
1.تصریح به عدالت ورزى، حتّى با دشمن و نیز برشمردن آن به عنوان نزدیک ترین راه به تقوا، در آیه ای که ابتدا آوردم حاکى از اهمیت این عنصر در نگاه قرآن کریم است. نیز نشان مى دهد یکى از مهم ترین راه هاى انحراف از خط عدالت، کنارگذاشتن و دورى جستن از خطّ تقواى الهى است.
2. «اى کسانى که ایمان آورده اید، به طور کامل قیام به عدالت کنید. براى خدا شهادت دهید; گرچه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد. چرا که اگر آنان غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوى و هوس پیروى نکنید که از حق منحرف خواهید شد.»(نساء، آیه 135)
آیه فوق پیروى از هواى نفس و ترک تقوى را وسیله ناخوشایندى در ترک عدالت، بر می شمارد؛ بنابراین روشن مى شود که مهم ترین و دست کم یک راه مهم انحراف از عدل ترک تقوى و به عبارت دیگر پیروى از هواهاى نفسانى است.
حاصل آن که:
در حوزه عدالت فردى؛ کنترل نکردن خواهش هاى منفى نفس، انجام گناه و از دست دادن ملکه و روحیه تقوى ، محور قرار دادن خواست هاى پست و به فراموشى سپردن خواست های متعالى روح و کرامت انسانى در قلمرو عدالت اجتماعى، پشت پا زدن به معیارها، ضابطه گرایى، شایسته سالارى و...
و محور قرار دادن روابط، چاپلوسى ها، باندسالارى و...
عامل انحراف از عدالت است.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ اْلأَقْرَبینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقیرًا فَاللّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرًا(135/ نساء)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! کاملاً قیام به عدالت کنید! براى خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنىّ یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوى و هوس پیروى نکنید؛ که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام مىدهید، آگاه است.
بیاد داریم دولت جدیدی که در ایران روی کار آمده است یکی از مهمترین شعارهایش عدالت محوری است ما هم برایشان دعا می کنیم که بتوانند با کمک خداوند این شعار را در میان مردم نجیب و عدالت خواه ایران اسلامی محقق کنند بنابراین دولت مردان ما باید از عوامل انحراف از عدالت آگاهی کامل داشته و دوری جویند
الف) می دانید عدالت ملکه اى نفسانى است که آدمی را با تقوا ملازم خواهد کرد در نتیجه واجبات الهی را انجام و محرمات را ترک کند نیز همین ملکه او را به لزوم پیروى از اخلاق حسنه وادار سازد. خلاصه عادل کسى است که داراى ملکه انجام کارهاى خوب و دورى از کارهاى بد باشد.