وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ{التوبة/122}
شایسته نیست مؤمنان همگى (بسوى میدان جهاد) کوچ کنند; چرا از هر گروهى از آنان، طایفهاى کوچ نمىکند(و طایفهاى در مدینه بماند)، تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهى یابند و به هنگام بازگشت بسوى قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار( بترسند، و خوددارى کنند!
در فکر فرو رفته بودم که شب شهادت امام صادق علیه السلام در مورد آن حضرت چه بنویسم؟! پای تلویزیون نشسته بودم که یک برنامه به نام مشکات توجه منو به خودش جلب کرد جوانی بود که با قطار عازم قم بود برای زیارت حرم حضرت معصومه و دیدن دوست طلبه اش وقتی وارد مدرسه فیضیه شد با دنیاییی از سئوال روبرو شد که راستی طلبه ها این جا چکار می کنند ؟ چرا این همه سختی رو تحمل می کنند از شهرهای دور دست به قم می آیند ؟ چطور درس می خوانند؟ مباحثه طلبگی یعنی چی؟ ووو..
یادم می آید روز اول که می خواستم بیام حوزه؛ پدرم راضی نبود.
توی فامیل تنها کسی بودم که به حوزه می آمدم هر بار که به فامیل و بستگان سر می زدم هر کدام به من متلکی می گفت.
به راستی اگر عزم و انگیزه راسخ من و هدف والایی که دنبال می کردم نبود شاید همان روزهای اول رها می کردم اما آنقدر سرسختی نشان دادم که یکی از دوستان پدرم را برای جلب رضایت او وساطت کردم اگر چه اون روزها توی فامیل منو مسخره می کردند اما وقتی جدی می شوند توی کارهای مهمشان مثل وساطت ها ازدواج قهر و آشتی و پیچ و خم های زندگی شون به من مراجعه می کنند و منو امین خودشان می دونند و توی مسائل دینی خود به امثال بنده مراجعه می کنند یادم نمی رود یه روز یکی از بستگان ما از دنیا رفته بود من هنوز ملبس به لباس روحانیت نشده بودم اما همین فامیل برای منبری مجلس خود رو به من کردند و گفتند ما توی فامیل تو را داریم شما باید منبر بروی من هم با زحمت یک دست لباس از دوستان غرض گرفتم و بالاخره منبر رفتم .
راستی به نظر شما علم دین را از چه کسی باید فرا گرفت؟
جوابش رو از مکتب امام صادق که ایام شهادتشه باید گرفت:
انسان باید در هر مسئلهای به کارشناس و متخصص مراجعه کند، همان گونه که مریض برای شفای مرض خود، به متخصص در آن بیماری مراجعه مینماید; هم چنین برای فهم علم دین و مسائل دینی نیز باید، به کارشناسان در دین مراجعه کرد; این قاعدهای است که عقل انسان نیز، آن را تأیید میکند. تردیدی نیست که متخصّصان دینی امامان معصوم: هستند، لکن در این زمان، چون دست رسی به معصوم نداریم، و امام زمانغ در غیبت به سر میبرند، باید به علمأ و فقها که نوّاب عامّ آن حضرت میباشند، مراجعه کنیم.
قرآن مجید در اینباره میفرماید: "فَسْئلُوَّاْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ;(نحل،43) آنچه که نمیدانید از اهل ذکر سؤال کنید."
مصداق بارز اهل ذکر، براساس روایات فراوانی که از شیعه و اهل سنت، رسیده، امامان معصوم: هستند، لکن منحصر در این بزرگواران نیست; ذکر به معنای آگاهی و اطلاع است، و اهل ذکر، مفهوم وسیعی دارد که همه آگاهان را در زمینههای گوناگون شامل میشود.
احمد بن اسحاق میگوید: از موسی بن جعفرع پرسیدم: از چه کسی دستورات دینی را بیاموزم، وقول چه کسی را قبول کنم؟ فرمود: "عَمْری" مورد وثوق و اعتماد من است. هر دستوری از جانب من به شما برساند، از من گرفته; پس گفتار او را بشنوید و از او اطاعت کنید.
علی بن مسیب همدانی میگوید: از علی بن موسی الرضاع پرسیدم: من دست رسی به شما ندارم، وطن من دور است احکام و مصالح دین خود را از چه کسی بگیرم؟ فرمود: از زکریا بن آدم قمی، که مأمون به امور دین و دنیای شما است.
بدیهی است عَمری در زمان حضرت موسی بن جعفرعو زکریا بن آدم در زمان امام هشتم، کارشناسان در امور دین بودند که آن بزرگواران، دیگران را به آنها ارجاع میدادند; بنابراین، در هر زمان باید برای فهم مسائل دینی، به متخصصان در آن فنّ که فقها و علما هستند، مراجعه کرد.
------------------------------
پاورقی ها:
1.وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 18، ص 41 به بعد، نشر مکتبة الاسلامیة
2. تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 55، ذیل(نحل،43).
3. احقاق الحق، ج 3، ص 482.
4. تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 11، ص 244، دارالکتب الاسلامیه.
5. وسائل الشیعه، ج 18، ص 100.
6. وسائل الشیعه، ج 18، ص 106.