از غم دوست در این میکده فریاد کشم |
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم |
داد و بی داد که در محفل ما رندی نیست |
که برش شکوه برم , داد ز بیداد کشم |
عاشقم عاشق روی تو نه چیز دگری |
بار هجران وصالت به دل شاد کشم |
در غمت ای گل شاداب من ای خسرو من |
جور مجنون ببرم تیشه فرهاد کشم |
سال ها می گذرند حادثه ها می آیند |
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم |
به بهانه قیام خونین پانزده خرداد سال 1342 و رحلت جانگداز پیر جماران
آن روز وقتی از سرازیری خانه اش به سوی بیمارستان می رفت به بستگان و همراهانش گفت : من ازاین سرازیری باز نخواهم گشت, می دانید چرا ؟ چون بوی نیمه خرداد به مشامش می رسید.
اماما! در وصیت نامه ات نوشتی : با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص ، و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم .
نگفتی یتیمانت در فراق تو چه کنند؟ از آن ها خواستی دعای خیر خود را بدرقه ات کنند. آنان آنشب را تا دیروقت برای شفایت دعا کردند اما مثل این که تو خود از خدا خواستی که زودتر این دنیا را ترک کنی!
دیروز مردم به بهشت زهرا آمدند پای سخنان سید علی خلف بر حق تو, او خطاب به مردم گفت: امروز چهار ایمان باید در مملکت قرآنی ما تقویت شود ایمان به خدا ایمان به مردم ایمان به این راه و ایمان به موفقیت در این راه.
آخه این مردم از نسل همان سلمان فارس هستند که وقتی آیه نازل شد «یـأیّها الّذین ءامنوا مَن یرتدّمنکم عن دینه فسوف یأتى اللّه بقوم یحبّهم و یحبّونه أذلّة على المؤمنین أعزّة على الکـفرین یجـهدون فى سبیل اللّه و لایخافون لومة لآئم ; (مائده ، 54) اى کسانى که ایمان آورده اید ! هر کس از شما از آیین خود باز گردد [به خدا زیانى نمى رساند] خداوند در آینده جمعیتى را مى آورد که آن ها را دوست دارد و آن ها نیز خدا را دوست دارند ، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران نیرومند و شکست ناپذیر ; مردانى که در راه خدا جهاد مى کنند و هرگز از سرزنش سرزنش کنندگان هراسى به خود راه نمى دهند .» جمعى از اصحاب رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) عرض کردند : «این گروهى که خداوند در این آیه به آن ها اشاره کرده کیانند» ؟! در این هنگام پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) دست مبارکشان را برپاى سلمان [و طبق روایتى دیگر بر شانه سلمان] زد و فرمود : «منظور این مرد و قوم او است ; سوگند به آن کسى که جانم به دست او است ، اگر ایمان به ثریا بسته باشد ، گروهى از مردان فارس آن را به چنگ مى آورند .»
همین مردم روایت امام کاظم را هم خوانده بودند که فرمود: «مردى از اهل قم مردم را به حق فرا مى خواند و برگرد او مردمانى فراهم مى آیند که چونان پاره اى آهن استوارند، طوفان ها آن ها را به لرزه نمى اندازد و از جنگ خسته نمى شوند و بزدلى نشان نمى دهند، به خدا توکل دارند و فرجام از آن پرهیزگاران است.»
آنان تو را شناخته بودند به سفارشاتت عمل می کردند و به دستور تو قیام 15 خرداد را به راه انداختند و تازه داشتند با تو خوی می گرفتند که تو از میانشان رخت بر بستی و رفتی.
می دانم به دعای تو خداوند نگهدار این ملت است اما مگر این ملت چه کوتاهی از تو دیده بودند که چنین برایشان نوشتی:
... و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند. و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سدّ آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند، والله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است .
تو از ملت خواستی به یکی از توصیه هاى مهم پیامبر اکرم در اواخر عمر شریفشان درباره قرآن کریم و عترت طاهرین (اهل بیت)(علیهم السلام) است. گوش فرا دهند, در وصیت نامه ات نوشتی:
اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهى و ماترک پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) مسایل اسف انگیزى که باید براى آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت على(علیه السلام) شروع شد. خود خواهان و طاغوتیان قرآن کریم را وسیله اى کردند براى حکومت هاى ضد قرآنى، و مفسران حقیقى قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) دریافت کرده بودند و نداى انّى تارک فیکم الثقلان در گوششان بود، با بهانه هاى مختلف و توطئه هاى از پیش تهیه شده آنان را عقب زده و... از صحنه خارج کردند...
و این خود تو بودی که این افتخار را به رخ دنیا کشیدی و فرمودی:ما مفتخریم و ملت عزیز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است، که پیرو مذهبى است که مى خواهد حقایق قرآنى، که سراسر آن از وحدت مسلمین بلکه بشریت دم مى زند، از مقبره ها و گورستان ها نجات داده، و به عنوان بزرگ ترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودى که بر پاى و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوى فنا و نیستى و بردگى و بندگى طاغوتیان مى کشاند نجات دهد.
اماما! ما را دلی است کز تو بریدن نمی توان نمی بینی همه ساله چه جمعیتی از سراسر دنیا به مرقدت می آیند؟
تابوت شیشه ای
تازه آفتاب در اومده بود اون روز من و هم اطاقیام حال دیگه ای داشتیم مثل منگ ها به هم نگاه می کردیم گویی با هم قهر بودیم مثل منگ ها به هم نگاه می کردیم آخه اون شب تا دیر وقت توی حرم حضرت معصومه برای امام دعا کردیم التماس کردیم و از خدا شفای او را خواستیم اما صبح از وقتی که رادیو را باز کرده بودیم همش صدای قرآن به گوش می رسید مات و مبهوت مانده بودیم تا بالاخره ساعت 7 صبح شد رادیو روشن بود منتظر بودیم اخبار چی می گه همینکه اخبار گو شروع کرد بسم الله الرحمن الرحیم انا لله وانا الیه راجعون .... من و دوستانم دیگه نتونستیم جلوی خودمونو بگیریم ما که گاهی خجالت می کشیدیم جلوی همدیگر بلند بلند گریه کنیم دیگه داد می زدیم مثل یه پدر مرده داد می زدیم بلند بلند گریه می کردیم البته من برای پدرم که با تصادف در جوانی فوت کرد اینجوری گریه نکردم ولی امام فرق داشت آخه اون اولاد فاطمه ممثلی از اهل بیت بود ما که امامانمان رو درک نکردیم امام زمان رو هم که هنوز ظهورش رو درک نکردیم تبلوری از معصوم در چهره امام بود یادم نمیره توی جماران وقتی وارد شدم تا چشمم به اون چهره نازنینش افتاد بی اختیار زدم زیر گریه اولش خجالت کشیدم خواستم جلوی خودم رو بگیرم اما یه نگاه به اطرافم کردم دیدم تنها من نیستم همه همینطورند ولی همه چیز مثل فیلمی از جلوی چشمانمان رد شد رفت جلوه ای از آیات قرآن همان روز عیالم از شهرستان زنگ زد گفت داریم می آییم قم تا با هم بریم تشییع جنازه تهران آخه تازه ازدواج کرده بودم و هنوز نمی تونستم عیالم رو قم بیارم .
اون شب یادم نمی ره در مصلی تهران اطراف تابوت شیشه ای که جنازه امام رو توی اون گذاشته بودند هر طرف گروهی یه کار می کردند عده ای شمع روشن کرده بودند گریه می کردند عده ای روی زمین نشسته تو خاکها غلط می خوردند خاک بر سر می ریختند من هم مثل بقیه بی اختیار با دیدن این صحنه ها گریه می کردم با خودم می گفتم مردم ما نسبت به امام خمینی که از ذریه اهل بیت است اینطوری می کنند اگه این مردم در زمان امامان معصوم بودند چه می کردند شاید امامان ما احساس غربت نمی کردند. ولی فکر می کنم برای امام عصر جبران کنیم
گفتم به بهانه سالگرد اون امام چند ویژگی اش رو مطابق قرآن با هم مرور کنیم:
1ـ خضوع و خشوع امام : و استعینوا بالصبر و الصلوة و إنها لکبیرة على الخشعین * الذین یظنون انهم مُلقوا ربهم و انهم الیه رجعون . (بقره ، 45ـ46) 2ـ صبر و استقامت امام در برابر مصایب : .. . و بشر الصبرین * الذین اذا اصبتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه رجعون * اولئک علیهم صلوت من ربهم و رحمة و اولئک هم المهتدون . (بقره ، 155ـ157) .. . قال الذین یظنون انهم مُلقون الله کم من قئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله و الله مع الصبرین . (بقره ، 249) . 3ـ مجاهدت امام : فضل الله المجهدین على القعدین اجراً عظیماً * درجت منه و مغفرة و رحمة . (نساء ، 95ـ96) 4ـ حزب الله: .. . اولئک کتب فى قلوبهم الإیمن و ایدیهم بروح منه و یدخلهم جنّت تجرى من تحتها الأنهر خلدین فیها رضى الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا انّ حزب الله هم المفلحون . (مجادله ، 22) و من یتول الله و رسوله و الذین ءامنوا فان حزب الله هم الغلبون . (مائده ، 56) 5ـ شجاعت او در مقابل دشمنان : یأیّها الذین ءامنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتى الله بقوم یحبهم و یحبونه اذلة على المؤمنین اعزة على الکفرین یجهدون فى سبیل الله و لایخافون لومة لائم ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله وسع علیم . (مائده ، 54) 6ـ بر دل اولیاء خدا ترس و غم حکم فرما نیست : ألا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لا هم یحزنون * الذین ءامنوا و کانوا یتقون * لهم البشرى فى الحیوة الدنیا و فى الآخرة.. . (یونس ، 62ـ64) 7ـ مشمول نعمت خدا: من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبین و الصدیقین و الشهداء و الصلحین و حسن اولئک رفیقا (نساء ، 69) 8ـ تبلیغ دین در راستاى رسالت پیامبران : الذین یبلغون رسلت الله و یخشونه و لایخشون احداً الاّ الله و کفى بالله حسیبا . (احزاب ، 39) . 9ـ رهبرى او رهبرى صالحان و یاوران مهدى : و لقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر انّ الارض یرثها عبادى الصلحون . (انبیا ، 105) 10ـ یارى کننده خدا و اقامه کننده نماز: و لینصرنّ الله مَن ینصره إن الله لقوى عزیز * الذین إن مکنهم فى الارض اقاموا الصلوة.. . (حج ، 40ـ41) . 11ـ مصداق عبادالرحمن : و عبادالرحمن الذین یمشون على الأرض هوناً و.. . (فرقان ، 63ـ67) . 12ـ صاحب نفس مطمئنه : یأیتها النفس المطمئنة * ارجعى الى ربک راضیة مرضیة * فادخلى فى عبدى * و ادخلى جنتى . (فجر ، 27ـ30) . 13ـ صدیقین : و الذین ءامنوا بالله و رسوله اولئک هم الصدیقون و الشهداء عند ربهم لهم اجرهم و نورهم . (حدید ، 19) .
آنچه اشاره شد بخشی از ویژگی های قرآنی او بود به هرحال ما که قدر اون رو ندونستیم اما این آقا سید علی رو در یابیم.........................